English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6290 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Can you repair my car? آیا میتوانید اتومبیلم را تعمیر کنید؟
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Can you mend this puncture? U آیا میتوانید این پنچری تایر را تعمیر کنید؟
Can you recommend a hotel? U آیا میتوانید یک هتل به من معرفی کنید؟
Can you recommend a guest house? U آیا میتوانید یک پانسیون به من معرفی کنید؟
Can you find me a porter? U آیا میتوانید برای من یک باربر پیدا کنید؟
Could you reserve a room for me? U آیا میتوانید اتاقی برای من رزرو کنید؟
Can you recommend a good restaurant? U آیا میتوانید یک رستوران خوب معرفی کنید؟
Can you find me a babysitter? U آیا میتوانید برای من یک پرستار بچه پیدا کنید؟
Can you change these traveller's cheques? U آیا میتوانید این چکهای مسافرتی را به پول نقد تبدیل کنید؟
utilities'man U متخصص تعمیر دستگاههای حرارتی و برقی تعمیر کارتاسیسات
deadlines U منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
deadline U منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
My car won't start. اتومبیلم استارت نمیزند.
My car has broken down. اتومبیلم خراب شده است.
My car won't start. اتومبیلم روشن نمی شود.
repeats U بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeat U بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
I've a flat tyre. یک طایر اتومبیلم پنچر شده است.
Where can I park my car? U کجا اتومبیلم را میتوانم پارک کنم؟
Where can I get my car washed? کجا میتوانم اتومبیلم را بدهم بشویند؟
disrepair U احتیاج به تعمیر نیازمند تعمیر
adding U اضافه کنید زیاد کنید
adds U اضافه کنید زیاد کنید
add U اضافه کنید زیاد کنید
can you pronounce him safe U ایا میتوانید
you may rest assured U میتوانید مطمئن باشید
You can take the bus. U شا میتوانید با اتوبوس بروید.
prescan U خصوصیت بیشتر اسکنرهای مسط ح که اسکن سریع و با realution کم انجام می دهند تا نمونه اصلی را مجدد بررسی کنید یا ناحیهای که باید بهتر اسکن شود مشخص کنید
Can you give me a heads up? <idiom> آیا میتوانید قبلش به من خبر بدهید؟
can you supply our wants? U ایا شما میتوانید نیازمندیهای ما را رفع نمایید
Can you get me manchester 123-45-67? U آیا میتوانید شماره 123-45-67 منچستر را برای من بگیرید؟
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
repairing U تعمیر
remaking U تعمیر
mending U تعمیر
repairs U تعمیر
renovation U تعمیر
upkeep U تعمیر
spot repair U تعمیر در جا
repair U تعمیر
maintenance U تعمیر
repaired U تعمیر
instauration U تعمیر
service U تعمیر
face lifting U تعمیر
serviced U تعمیر
repaired U تعمیر کردن
mended U تعمیر کردن
in bad repair U نیازمند تعمیر
field service U تعمیر در محل
repair kit U جعبه تعمیر
fixes U تعمیر کردن
refashion U تعمیر کردن
out of repair U نیازمند تعمیر
aircraft repair U تعمیر هواپیما
emergency repair U تعمیر اضطراری
over haul U تعمیر اساسی
in disrepair U محتاج تعمیر
under repair U در دست تعمیر
base repair U تعمیر اساسی
patch up <idiom> U تعمیر کردن
restores U تعمیر کردن
gunner's mate U تعمیر کارتوپ
fix U تعمیر کردن
spot repair U تعمیر در محل
restoring U تعمیر کردن
refit U تعمیر کردن
refits U تعمیر کردن
refitted U تعمیر کردن
refitting U تعمیر کردن
under repairing U دردست تعمیر
under repair U تحت تعمیر
restored U تعمیر کردن
to patch up U تعمیر کردن
restore U تعمیر کردن
to do up U تعمیر رکدن
repair time U مدت تعمیر
mend U تعمیر کردن
serviceability U تعمیر پذیری
reconditioning U تعمیر مجدد
rehashes U تعمیر کردن
rehashed U تعمیر کردن
mends U تعمیر کردن
rehash U تعمیر کردن
serviceability U قابلیت تعمیر
reparation U تعمیر عوض
serviced U تعمیر کردن
maintenance U تعمیر و نگهداری
maintenance U نگهداری و تعمیر
retread process U تعمیر مجدد
servicemen U تعمیر کار
darn [conservate] U تعمیر کردن
serviceman U تعمیر کار
repair U تعمیر کردن
service U تعمیر کردن
patch U تعمیر کردن
patches U تعمیر کردن
darner U تعمیر کننده
docks U حوضچه تعمیر ناو
dock U حوضچه تعمیر ناو
docked U حوضچه تعمیر ناو
repair pit U چاهک تعمیر اتومبیل
mean repair time U زمان میانگین تعمیر
mean time to repair U زمان میانگین تعمیر
maintenance work U کار تعمیر و نگهداری
communication technician U تعمیر کارفنی مخابرات
plate layer U متصدی تعمیر خط اهن
maintenance routine U روال تعمیر و نگهداری
repair kit U دست ابزاروسایل تعمیر
dry docks U محل تعمیر کشتی
dry dock U محل تعمیر کشتی
steam fitter U تعمیر کارلوله بخار
docking report U گزارش تعمیر ناو
pattern generator U مولد تعمیر کار
vamp U وصله تعمیر کردن
rebuilds U نوسازی تعمیر مجدد
rebuild U نوسازی تعمیر مجدد
upkeep U هزینه نگهداری و تعمیر
service U بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
terminal U خرابی که قابل تعمیر نیست
maintenance shop U کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
mending U گردآوری شده برای تعمیر
fit call U رده یکم تعمیر و نگهداری
awaiting aircraft availability U زمان انتظار درخط تعمیر
motor tool U ابزار و وسایل تعمیر اتومبیل
remote servicing U تعمیر و نگهداری از راه دور
floating dock U حوضچه شناور تعمیر کشتی
remote maintenance U تعمیر و نگهداری از راه دور
customer U نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
terminals U خرابی که قابل تعمیر نیست
maintenance programmer U برنامه نویس تعمیر ونگهداری
customers U نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
to repair the roof U بام [خانه] را تعمیر کردن
deffered maintenance U تعمیر ونگهداری غیر معمولی
dry dock U استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
dry docks U استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
serviced U بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
green run U اولین گردش موتور نو یا تازه تعمیر
awaiting aircraft availability U زمان تحت تعمیر بودن هواپیما
to mend a puncture U لاستیک پنچر شده را تعمیر کردن
unserviceable U غیرقابل تعمیر غیر قابل توزیع
bodywork U ساختن یا تعمیر اتاق و بدنهی اتومبیل
accumulation time U زمان تحت تعمیر بودن وسیله
relaying U برداشتن و دوباره جاگذاری سنگفرشهابرای تعمیر
to repair a flat tire U لاستیک پنچر شده را تعمیر کردن
ease off U شل کنید
say no more U بس کنید
overhauled U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
maintenance window U [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
Can you get it repaired? U آیا ممکن است آن را بدهید تعمیر کنند؟
service time window U [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
overhauls U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauling U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhaul U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
i say U نگاه کنید
hurry up U عجله کنید
hold hard U صبر کنید
have patience with me U با من حوصله کنید
Turn (let) the dog loose. U سگ راباز کنید
wait a second U تامل کنید
oyez U گوش کنید
oyez U توجه کنید
push the door to U در راپیش کنید
recive U مصرف کنید
leontief table U نگاه کنید به :
keep at it U مداومت کنید
into a ball U نخ راگلوله کنید
vide infara U را نگاه کنید
move out U حرکت کنید
make a hurry U عجله کنید
deleting U حذف کنید
accelerando کم کم تند کنید
cautions U توجه کنید
attention to orders U توجه کنید
repeats U تکرار کنید
repeat U تکرار کنید
suppose U فرض کنید
supposes U فرض کنید
caution U توجه کنید
supposing U فرض کنید
cautioning U توجه کنید
cautioned U توجه کنید
dele U پاک کنید
delete U حذف کنید
deleted U حذف کنید
give it a wipe U انراخشک کنید
deletes U حذف کنید
steeplejack U بنا یا تعمیر کار برج و مناره و دود کش بخاری
steeplejacks U بنا یا تعمیر کار برج و مناره و دود کش بخاری
meaner U متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
dock trials U ازمایشهای بعد از تعمیر ناو ازمایش قبل از دریانوردی
problem U یافتن علامت و روش رفع و تعمیر خطا یا مشکل
meanest U متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
problems U یافتن علامت و روش رفع و تعمیر خطا یا مشکل
mean U متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
Do you agree that … U آیا تصدیق می کنید که …
stack arms U تفنگها راچاتمه کنید
supra U ببالا نگاه کنید
Cash is in short supply these days . U از حقوق ماهانه ام کم کنید
Full tank, please. لطفا باک را پر کنید.
Refer (turn over) to page 110. U به صفحه 110مراجعه کنید
Recent search history Forum search
1 In this step that is all information in our hand, you are kindly requested to quote based on rough estimate price in this step.
2مهرآسا
1ICR
1معنی لغوی کیسینگ در رشته مهندسی آب چیست؟
1The more you care
1This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1What is the meaning of shahneh (شحنه یا داروغه) in farsi ?
1confinement factor
1A donkey was lame so the man leading him was mocked for not using him,so he rode the donkey and was told he was cruel for riding a lame donkey.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com